رمان چیست ؟ در این مقاله می خواهیم آشناییت کلی با رمان داشته باشیم و چند تایی رمان عاشقانه برای دانلود قرار دهیم تا دوستان از خواندن آن لذت ببرند.
رمان چیست ؟
رُمان یا داستان بلند (به انگلیسی: Novel) متنی روایتگر و داستانی است که در قالب نثر نوشته میشود. در سده هجدهم (میلادی) کلمهٔ «رمان» بیشتر برای اشاره به قصّههای کوتاه در مورد عشق و توطئه به کار میرفت. در ۲۰۰ سال اخیر رمان تبدیل به یکی از مهمترین اشکال ادبی شده است.
کلمهٔ «رمان» از زبان فرانسوی وارد زبان فارسی شدهاست. رمان در فارسی قالب ادبی مدرنی بهشمار میرود.
رمان نویسان، خود محصول دوره و زمانه و جامعهای هستند که در آن زندگی میکنند. این گفته روشن میکند که با تغییرات جامعه، رمان نیز تغییر میکند و شکل تازهای به خود میگیرد.
کارلوس فوئنتس در آغاز مقالهی سروانتس و نقد خواندن میگوید:
اگر از من بپرسند عصر جدید از چه زمانی آغاز شد،
میگویم از آن زمانی که دن کیشوت لامانچا در سال ۱۶۰۵ میلادی دهکدهی خود را ترک گفت،
به میان دنیا رفت و کشف کرد که دنیا به آنچه او دربارهاش خوانده، شباهتی ندارد.
دانلود رمان
نام رمان:باور
به قلم: ر.الف
با تشکر از: م . پورشفیع و خواهریم
همه ما توی زندگی مون یک روز رو به این اختصاص دادیم که بشینیم و درباره آینده امون فکر کنیم؛ خودمون رو تو موقعیتی که دلمون می خواد تصور میکنیم. برای رسیدن به تصوراتمون اول باید باور داشته باشیم که می تونیم …
وقتی باور داشته باشیم که ممکنه، قطعا برای رسیدن بهش تلاش می کنیم …
اگه امیدمون به زیر خط فقر برسه دیگه براش تلاشی نمی کنیم. توی این راه اول همت و اراده خودمون مهمه و بعد از اون کمک هایی که بقیه بهمون می کنن. اما هر وقت تو این راه دلسرد شدیم، باید این رو بدونیم که ما هیچوقت تنها نیستیم و همیشه اون کمک ها همراهمون بوده و هست …
پس باید برای رسیدن به اهدافمون گام برداریم. کوتاهی و بلندی گام ها مهم نیست بلکه استحکام گام مهمه …
پس هرگز نباید به باورهامون شک کنیم؛ هیچوقتم شکهامونو باور نکنیم.
کامیار:
بعد از اینکه تیم سه نفرمون با رفتن کامران ازایران بهم خورد، من و سامی هم زندگی جدیدی رو شروع کردیم و تصمیم گرفتیم که با هم یه شرکت و راه اندازی کنیم. از اولین روزی که با کلی جون کندن و وام گرفتن تونستیم کارمون رو شروع کنیم، یه چند وقتی می گذره. اما خداروشکر به مرور وضعمون بهتر شد و تونستیم بدهی هامون رو هم پرداخت کنیم. خوشحالم که تو این مدت به کسی وابسته نبودیم و رو پاهای خودمون ایستادیم. تازه داشتم خودم رو با شرایط جدید وفق می دادم که بعد از مدتی سامی هم با سمن ازدواج کرد و من این وسط تنها تر شدم.
سرم رو گرم کارای شرکت می کنم تا وقت آزاد زیادی برام باقی نمونه. باز دوباره مهمونیه و حوصله دیدن اون عتیقه ها رو ندارم. همون دخترای فیس و افاده ای و عملی، که مامان برام پسند می کنه. چند وقتیه گیر میده که کی می خوای ازدواج کنی؟ دقیقا بعد ازدواج سامی این وضع پیش اومده. خیالش از بابت اون دوتا راحت شد.
رمان های عاشقانه
- «همهچیز همهچیز» از نیکولا یوون (Nicola Yoon)
این کتاب برای جوانان نوشتهشدهاست. البته مطمئنا یکی از رمانهای کلاسیک دوران خود خواهد بود. «همهچیز همهچیز» داستان «مدی» (Maddy) را تعریف میکند. «مدی» به نوعی بیماری خودایمنی مبتلاست. به همین خاطر از کودکی مجبور بوده، در خانه بماند، ولی وقتی با اولی (Olly) آشنا شد، همه چیز تغییر کرد.
در سال ۲۰۱۷ فیلمی خیلی عالی هم از روی کتاب ساخته شد. - «دکتر ژیواکو» از بوریس پاسترناک (Boris Pasternak)
اگر دلتان رمان عاشقانه میخواهد، بهتر است به سراغ این رمان کلاسیک هم بروید. «بوریس پاسترناک» در سال ۱۹۵۷ این رمان را نوشت. او در سال ۱۹۵۸ جایزهی نوبل برای ادبیات را دریافت کرد.
این رمان جذاب داستان کلاسیک عشق ممنوعه را تعریف میکند. پسر ثروتمند یک سرمایهدار باید بین شغل، خانواده و عشق خود یکی را انتخاب کند. او در بحبوحهی انقلاب روسیه عاشق شد و اصلا نمیتوانست از عشق خود دست بکشد.
به خاطر همین فرازونشیبهاست که خواندن «دکتر ژیواگو» اینقدر جذاب است. این رمان در سال ۱۹۶۵ تبدیل به فیلم شد. همچنین در سال ۲۰۰۲ سریال کوتاهی در مورد این داستان ساخته شد. - «گرگ و میش» از استفانی مایر (Stephenie Meyer)
مایر موج داستانهای نوجوانانه و عاشقانهی ماورا الطبیعی را به بازار کتاب بازگرداند. خونآشامها وگرگینهها با چهرهی جدیدی در این کتاب ظاهر شدهاند. چه دوست داشتهباشید و چه نه، این کتابها ماندگار هستند.
در «گرگ و میش» بلا (Bella) عاشق خونآشامی به نام ادوارد (Edward) میشود. ایندو به شدت عاشق هم هستند. ولی عشق همیشه آسان نیست. مخصوصا ولی معشوق شما زندگی ابدی دارد. - و …
کتاب رمان عاشقانه
معرفی کتابهایی که به دسته رمان عاشقانه مربوط می شود:
- رمان عاشقانه بلندیهای بادگیر
- رمان عاشقانه ملت عشق
- رمان عاشقانه عشق در رزوگار وبا
- رمان عاشقانه چوب نروژی
- رمان عاشقانه تاریخ عشق
- رمان عاشقانه من پیش از تو
- رمان عاشقانه احتمال عشق در نگاه اول
- رمان عاشقانه تصرف عدوانی
- رمان عاشقانه رنجهای ورتر جوان
- رمان عاشقانه آئورا
- رمان عاشقانه سیاه برازندهی توست
جملاتی از متن کتاب ملت عشق :
تمام زندگی اللای بیچاره خلاصه شده بود در راحتی شوهر و بچههایش. نه علمش را داشت و نه تجربهاش را تا به تنهایی سرنوشتش را تغییر دهد. هیچگاه نمیتوانست خطر کند. همیشه محتاط بود. حتی برای عوض کردنِ مارک قهوهای که میخورد بایست مدتهای طولانی فکر میکرد. از بس خجالتی و سربزیر و ترسو بود؛ شاید بشود گفت آخر بیعرضگی بود. (کتاب ملت عشق – صفحه ۱۱)
کلماتی که برای توصیف پروردگار به کار میبریم، همچون آینهای است که خود را در آن میبینیم. هنگامی که نام خدا را میشنوی ابتدا اگر موجودی ترسناک و شرمآور به ذهنت بیاید، به این معناست که تو نیز بیشتر مواقع در ترس و شرم به سر میبری. اما اگر هنگامی که نام خدا را میشنوی ابتدا عشق و لطف و مهربانی به یادت بیاید، به این معناست که این صفات در وجود تو نیز فراوان است. (کتاب ملت عشق – صفحه ۵۴)
پیمودن راه حـق کار دل است، نه کار عـقل. راهنمایت همیشه دلـت باشد، نه سری که بالای شانههایت است. از کسانی باش که به نـفـس خـود آگاهـند، نه از کسـانی که نــفــس خـــود را نـادیــده مـیگیـرند. (کتاب ملت عشق – صفحه ۶۹)
تقریبا همه برنامههای آشپزی تلویزیون را تماشا میکرد، اما هیچکدام به نظرش واقعی نمیرسیدند. اینکه در این برنامهها غذا پختن را با «ابداع»، «خلاقیت»، حتی «دیوانگی» یکی میدانستند به نظرش عجیب میرسید. آشپزخانه آزمایشگاه که نیست! بگذار دانشمندان آزمایش بکنند، هنرمندها عجیب و غریب باشند! آشپزی اما چیز دیگری است. برای اینکه آشپز خوبی باشی، نه آزمایش لازم است نه دیوانه بودن! (کتاب ملت عشق – صفحه ۱۰۱)
شمس با همان لحن آرام و باوقار ادامه داد: «شاگر موقرمز، میگویی میخواهی به دریای تصوف قدم بگذاری، اما حاضر نیستی بهایش را بپردازی. اینطوری نمیشود! برای یکی پول و ثروت تله اصلی است، برای یکی دیگر شهرت و مقام، برای دیگری تن و شهوت! انسان در وهله اول باید از شرّ چیزی خلاص شود که در این دنیا بیشترین اهمیت را برایش دارد. این شرط اول قدم گذاشتن در این راه است. (کتاب ملت عشق – صفحه ۱۳۹)
زندگی عذابی تمامنشدنی است. انگار همیشه بین زندگی و مرگ گیر کردهام، همیشه در برزخم. (کتاب ملت عشق – صفحه ۱۵۷)
هر انسانی به کتابی مبین میماند در جوهرهاش؛ منتظر خوانده شدن. هر کدام از ما در اصل کتابی هستیم که راه میرود و نفس میکشد. کافی است جوهرهمان را بشناسیم. فاحشه باشی یا باکره؛ افتاده باشی یا عاصی، فرقی نمیکند؛ آرزوی یافتن خدا در قلب همه ما، در اعماق وجودمان پنهان است. از لحظهای که به دنیا میآییم، گوهر عشق را درونمان حمل میکنیم. (کتاب ملت عشق – صفحه ۱۷۲)
عشق خدا به دریا میماند. هر انسانی به قدر ذاتش از آن آب برمیدارد. اینکه هر کسی چقدر آب برمیدارد به گنجایش ظرقش بستگی دارد. یکی ظرفش خمره است، یکی دلو، یکی کوزه، دیگری پیاله. (کتاب ملت عشق – صفحه ۲۳۸)
انسان هرگاه نقصها و عیبها و هوسها و اشتیاقهای نفسش را شناخت و قصد کرد اصلاحش کند، آن زمان به سفری درونی میرود. از آن به بعد چشمانش نه رو به بیرون، بلکه رو به درون میچرخد. به این ترتیب گامبهگام به منزل بعدی نزدیک میشود. این منزل، از منظری، درست برخلاف منزل پیشین است. در اینجا فرد به جای آنکه مدام دیگران را مقصر بداند، همیشه تقصیر را در وجود خودش مییابد. در هر واقعهای خودش را میکاود و مقصر میداند. این پله، پله «عالمِ زیبا و منِ زشت» است. (کتاب ملت عشق – صفحه ۲۵۲)
کائنات وجودی واحد است. همهچیز و همهکس با نخی نامرئی به هم بستهاند. مبادا آه کسی را برآوری؛ مبادا دیگری را، به خصوص اگر از تو ضعیفتر باشد، بیازاری. فراموش نکن اندوه آدمی تنها در آن سوی دنیا ممکن است همه انسانها را اندوهگین کند. و شادمانی یک نفر ممکن است همه را شادمان کند. (کتاب ملت عشق – صفحه ۳۱۰)
مرزهای عقل و منطق ممکن است کاملا قاطع باشد. ما در عشق همه مرزها و جداییها محو میشوند. (کتاب ملت عشق – صفحه ۳۳۷)
دنیا چاه پریشانی است در نبودِ شمس. (کتاب ملت عشق – صفحه ۴۲۹)
تسلیم شدن در برابر حق نه ضعف است نه انفعال. برعکس، چنین تسلیم شدنی قوی شدن است به حد اعلی. انسان تسلیم شده سرگردانی در میان موجها و گردابها را رها میکند و در سرزمینی امن زندگی میکند. (کتاب ملت عشق – صفحه ۴۳۵)
اگر یکی را که دوستش داری از دست بدهی، بخشی از وجودت همراه با او از دست میرود. مانند خانهای متروکه اسیر تنهاییای تلخ میشود؛ ناقص میمانی. خلا محبوبِ از دست رفته را همچون رازی در درونت حفظ میکنی. چنان زخمی است که با گذشت زمان، هر قدر هم طولانی، باز تسکین نمییابد. چنان زخمی است که حتی زمانی که خوب شود، باز خونچکان است. گمان میکنی دیگر هیچگاه نخواهی خندید، سبک نخواهی شد. زندگیات به کورمالکورمال رفتن در تاریکی شبیه میشود؛ بیآنکه پیش رویت را ببینی، بیآنکه جهت را بدانی، فقط زمان حال را نجات میدهی… شمع دلت خاموش شده، در شب ظلمات ماندهای. (کتاب ملت عشق – صفحه ۴۹۶)
عمری که بی عشق بگذرد، بیهوده گذشته است. نپرس که آیا باید در عشق الهی باشم یا عشق مجازی، عشق زمینی یا عشق آسمانی، یا عشق جسمانی؟ از تفاوتها تفاوت میزاید. حال آنکه به هیچ متمم و صفتی نیاز ندارد عشق. خود به تنهایی دنیایی است عشق. یا درست در میانش هستی، در آتشش، یا بیرونش هستی، در حسرتش. (کتاب ملت عشق – صفحه ۵۰۸)
دانلود رمان عاشقانه
معرفی رمان عاشقانه تاریخ عشق
داستان رمان در مورد لئوپولد گورسکی و کتابش به اسم – تاریخ عشق – است. در مورد عشق لئو به آلما، عشق کودکیاش، آلمایی که اسمش روی تمام شخصیتهای کتاب – تاریخ عشق – وجود داشته است. لئو و آلما دو نوجوان اهل لهستان هستند که جنگ جهانی دوم و بخصوص قتل عام یهودیان باعث جدایی بین آنها میشود. آلما به آمریکا مهاجرت میکند و لئو به او قول میدهد که پیدایش کند. اما روزی که بلاخره بعد از مدتها پیدایش میکند متوجه میشود آلما…
همچنین داستان کتاب تاریخ عشق در مورد زندگی آلمای دیگری که اسمش از روی شخصیتهای این کتاب انتخاب شده و سرنوشتش به طرز عجیبی با لئو و کتاب تاریخ عشق گره میخورد.
قسمتی از متن کتاب تاریخ عشق:
نیمی از وجودت به سوی او کشیده میشد و نیمی از وجودت مقاومت میکرد؛ میخواست که سوار بر دوچرخهات دور شوی، به سنگی لگد بزنی و خونسرد باقی بمانی. در دم، هم سختجانی یک مرد را حس میکردی، هم بیچارگیای که حقیر و رنجیدهات میکرد. بخشی از وجودت میگفت: خواهش میکنم نگاهم نکن. اگر نگاهم نکنی هنوز میتوانم رو برگردانم. و بخشی از وجودت میگفت نگاهم کن.
بهترین رمان های عاشقانه ایرانی
- رمان یک عاشقانه آرام اثر نادر ابراهیمی
این رمان از آثار معروف نادر ابراهیمی داستاننویس معاصر ایرانی است. این رمان داستان گيله مردی مبارز را روایت میکند که عاشق دختری میشود که آذری است و سیاسی مسلک. جملات زیبا، شاعرانه و عمیق این کتاب باعث شهرت آن شده است. در واقع نقطه قوت اصلی این رمان عاشقانه ایرانی لحن و بيان فوقالعاده زيبای نادر ابراهيمی است. این رمان روایتگر داستان عاشقانی است که سعی میکنند در تمام لحظاتی که در کنار هم هستند، عاشق هم باشند و نگذارند عشقشان دچار رخوت بشود؛ عاشقانی که با زمان مبارزه میکنند. مکالمات این زوج عاشق در سراسر رمان یک عاشقانه آرام، آرامش را به خواننده هديه میكند. در جاهای مختلف این رمان، كتابهایی از ديگر نويسندگان با ظرافت و قلم دلنشين نادر ابراهیمی معرفی شدهاند که باعث میشود خواننده به مطالعه آنها نیز ترغيب بشود. - رمان مجنونتر از فرهاد اثر م. بهارلویی
این اثر یک رمان دو جلدی است. داستان این رمان عاشقانه ایرانی در مورد دختری است که در خانوادهای پرجمعیت زندگی میکند. این دختر با مردی به نام محراب روبهرو میشود که شخصیتی جدی ولی عاشقپیشه دارد و در راه رسیدن این دو به یکدیگر درگیریها و کشمکشهای خانوادگی فراوانی به وجود میآید.
رمان عاشقانه خارجی
- در جستجوی زمانه از دست رفته (مارسل پروست)
- جین ایر (شارلوت برونته)
- غرور و تعصب (جین آوستین)
- بلندی های بادگیر (امیلی برونته)
- مادام بوآری (گوستاو فلوبر)
- گتسبی بزرگ (اسکات فیتزجرالد)
- دکتر ژیواگو (بوریس پاسترناک)
- آنا کارنینا (لئو تولستوی)
- جستارهایی در باب عشق
- داعشی خاطرخواه
- حتمال عشق در نگاه اول
- چطور به زبان رباتها بگوییم خداحافظ
- نقاب رنگین
- به دنبال اسکای
- کتاب آتش نامیرا
- ب زندگی دومت زمانی آغاز میشود که میفهمی یک زندگی بیشتر نداری
بهترین رمان های عاشقانه جهان
- یوگنی آنگین
یوگنی، بچه خرپولی است که وقتی عمویش می میرد، برای سرکشی به ثروت او به روستایی می رود و آنجا با دختر زیبایی به نام تاتیانا برخورد می کند که خواهر زن دوست شاعرش است. طبعتا تاتیانا هم دل به یوگنی می دهد و دلبسته او می شود اما یوگنی بعد از مدتی از تاتیانا سیر می شود و می رود سراغ خواهرش اولگا که زن همان شاعر است. سر همین با دوست شاعرش دوئل هم می کنند ولی اولگا هم خیلی زود از چشمش می افتد و می رود شهر پی عیاشی خودش.
تاتیانا هم بعد از مدتی چشم انتظاری، عاقبت ازدواج می کند و راهی سن پترزبورگ می شود. بعد از چند سال گذر یوگنی آنگین به سن پترزبورگ می افتد و تاتیانا را با همسرش می بیند و این بار که تاتیانا سر و وضع مرفهی پیدا کرده دوباره به او پیشنهاد می دهد. تاتیانا هم که پایبند خانواده است او را از خودش می راند. باقی داستان چیز دندانگیری ندارد اما تاتیانا، محبوب ترین زن بین کل آثار ادبی روسی می شد. - رنج های ورتر جوان (یوهان ولفگانگ گوته)
ورتر اشراف زاده جوانی است که بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه برای استراحت به شهر ییلاقی کوچکی آمده. او در یک میهمانی با شارلوت، دختر قاضی شهر آشنا می شود و یک دل نه صد دل عاشق او می شود.
شارلوت اما به مردی شریف (آلبرت) وعده داده شده است! مثلثی عشقی شکل می گیرد و همه چیز برای رنج کشیدن ورتر جوان آماده می شود و …
این رمان (مثل «بابا لنگ دراز») در قالب نامه نوشته شده، نامه هایی که ورتر به دوستش ویلهلم می نویسد و در آن از حال و روز یک عاشق بینوا می گوید. خود گوته این کتابش را بیشتر از «فاوست» دوست داشت و می گویند ناپلئون عاشق این رمان بوده. شهرت کتاب در قرن هجدهم به اندازه ای بود که تا مدت ها مردان جوان به سبک ورتر لباس می پوشیدند و دختران به تقلید از شارلوت.
کلام آخر :
فقط آن چیزی که در ابتدا گفته شد در این جا هم بازگو می کنیم.
رمان نویسان، خود محصول دوره و زمانه و جامعهای هستند که در آن زندگی میکنند. این گفته روشن میکند که با تغییرات جامعه، رمان نیز تغییر میکند و شکل تازهای به خود میگیرد.
کارلوس فوئنتس در آغاز مقالهی سروانتس و نقد خواندن میگوید:
اگر از من بپرسند عصر جدید از چه زمانی آغاز شد،
میگویم از آن زمانی که دن کیشوت لامانچا در سال ۱۶۰۵ میلادی دهکدهی خود را ترک گفت،
به میان دنیا رفت و کشف کرد که دنیا به آنچه او دربارهاش خوانده، شباهتی ندارد.